آموزش تحلیل بنیادی قسمت 1
تحلیل بنیادي مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) داراي ارزش ذاتی است که بوسیلهسرمایه گذاران قابل برآورد است. ارزش اوراق بهادار تابعی از یک سري متغیرهاي بنیادي است که ترکیب این متغیرها بازده مورد انتظار همراه با سطح ریسک مشخص را ایجاد می کند. در تحلیل بنیادي برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابیمتغیرهاي بنیادي انجام میشود. ارزش ذاتی برآورد شده سپس با ارزش بازار سهام مقایسه میشود. اگر ارزش بازار کمتر ازارزش ذاتی باشد زمان براي خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان براي فروش مناسب است.
تفاوت تحلیل گر بنیادي با تحلیل گر فنی
تحلیل گر بنیادي معتقد است که ارزش ذاتی و حقیقی اوراق بهادار را میتوان با مطالعه و بررسی عواملی نظیر عواید،محصولات، مدیریت، صورتهاي مالی شرکت و سایر عوامل بنیادي بدست آورد. تحلیلگران فنی تحلیل گران بنیادي را به خطا رفتن متهم نمیکنند. با این حال، اعتقاد دارند که تحلیل هاي بنیادي روشهاي طولانی و دشوار هستند. تحلیل گران فنی همچنین اعتقاد دارند که میتوانند ابزارهاي فنی مختلفی نظیر نمودارها را براي تعیین اوراق بهاداري که کمتر از ارزش ذاتی قیمت گذاري شدهاند به کار ببرند.
چارچوب تحلیل بنیادي
در تحلیل بنیادي سرمایه گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسببراي سرمایه گذاري را تشخیص دهند. سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد میپردازند که داراي چشم اندازهاي آتی مناسبی هستند. در خاتمه اگر تحلیل گر به این نتیجه برسد که زمان سرمایه گذاري مناسب است و صنایع مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می کنند به تحلیل شرکتها می پردازد.
تجزیه و تحلیل اقتصاد و بازار
بازار سهام قسمت مهم و حیاتی از کل اقتصاد به شمار میرود. واضح است که ارتباط قوي میان بازار سهام و اقتصاد وجود دارد. اگر شرایط اقتصادي نامناسب باشد عملکرد بیشتر شرکتها و در نتیجه بازار سهام نیز ضعیف خواهد بود. برعکس، اگر شرایط اقتصادي مناسب باشد عملکرد شرکتها نیز بهتر خواهد بود و در نتیجه شرایط بهینه اقتصادي در بازار سهام متبلور خواهد شد. اگر اقتصاد و فعالیت واحدهاي اقتصادي را در قالب چرخه تجاري نگاه کنیم میبینیم که چرخه تجاري داراي چارچوب خاصی است یعنی از یک جا شروع میشود، به اوج میرسد و سپس پایان مییابد. بنابراین، فعالیتهاي اقتصادي در یک حالت رکود شروع میشوند، یک مرحله توسعه را پشت سر میگذارند و سپس افول میکنند و منتظر خیزش دوباره هستند. بازار سهام و چرخه تجاري داراي ارتباط تنگاتنگی هستند. از نظر تاریخی، سهام عادي به عنوان یکی از شاخصهاي مهم چرخه تجاري بوده است. بنابراین باید به دنبال یک رابطه پیچیده باشیم. بازار و اقتصاد رابطۀ تنگاتنگی با هم دارند، اغلب طبق شواهد موجود قیمتهاي سهام قبل از تغییر در وضعیت اقتصاد تغییر میکند.
رابطه میان بازار سهام و چرخه تجاري چگونه میتواند قابل اتکا و اعتماد باشد؟ کاملاً واضح است که بازار علائم منفی از فعالیتهاي آتی اقتصادي مخصوصاً در زمان رکود نشان میدهد و3 این مطلب که بازار میتواند منعکسکننده، علائم منفی ازشرایط اقتصادي باشد حائز اهمیت است. با این حال، توانایی بازار براي پیش بینی رونق اقتصادي بهتر از توانایی آن در پیشبینی بحرانهاي اقتصادي است.
0 پاسخ به "آموزش تحلیل بنیادی قسمت 1"