مقدمه ای بر تحلیل بنیادی
اصولا خریداران باید بررسی های وسیعی در موقع خرید یا فروش سهام انجام دهند. اگر آنها بدون توجه به کسری عوامل، اقدام به سرمایه گذاری نمایند، نتایج مطلوبی از سرمایه گذاری عایدشان نخواهد شد. این موضوع بیشتر در کشورهایی مطرح است که بازار اوراق بهادار بورس کار آیی ندارند. در کشورهایی که
بورس اوراق بهادار کاراتری دارند. قیمت بازار سهام نزدیک به ارزش ذاتی واقعی آن اوراق است.
به هرحال در همه کشورها تجزیه وتحلیل های ضروری برای خرید سهام وجود دارد، این تجزیه وتحلیل ها به چند بخش عمده تقسیم میشود که به شرط زیر است :
- تجزیه و تحلیل عوامل اقتصادی
- شناخت عوامل سیاسی و نظامی
- تجزیه و تحلیل صنعت
- تجزیه و تحلیل شرکت
- تعیین ارزش شرکت و ارزشیابی سهام
●تجزیه و تحلیل عوامل اقتصادی
سرمایه گذار در هنگام خرید سهام ابتدا باید وضعیت اقتصادی کشوری را که قرار است سرمایه گذاری در آن صورت پذیرد، موردبررسی قرار دهد. اگرچه هدف سرمایه گذار خرید سهام شرکت های منفرد هست، ولی مشکل است بتوان تصور نمود که شرکتهای موجود در صنعت تحت تأثیر عوامل اقتصادی قرار نگیرند.بنابراین خریدار ناگزیر است اقتصاد کشور را تجزیه و تحلیل نماید. در اقتصاد ملی عوامل بیشماری از قبیل نرخ تورم، نرخ بهره در بازار، نرخ ارز، نرخ مالیات بر سود سهام، سیاست اعتباری بانکها، وجود ابزارهای حمایتی در بورس اوراق بهادار و… باید موردبررسی قرارگیری. سرمایه گذار باید عوامل فوق را
شناسایی نموده و باید بررسی نماید که اگر هر یک از عوامل فوق یا مجموعه آنها تغییر نمایند، چه تغییری در بازار سهام و خصوصا گردد در قیمت سهام خاص ایجاد خواهد شد. در ادامه این عوامل تشریح می گردد:
الف) نرخ تورم :
نرخ تورم اثرات گوناگونی بر قیمت سهام شرکت ها میگذارد. نخست وقتی اقتصاد در شرایط تورمی است.
سهامداران با توجه به نرخ تورم بر نرخ بازده مورد توقع خود می افزایند. زیرا سودهای آتی شرکت با نرخ تنزیل بالاتری به ارزش فعلی تبدیل میشود و ارزش
فعلی سودهای آتی کاهش می یابد. از سوی دیگر، شرایط تورمی موجب میشود، فروش شرکتها در سالهای آتی برابر یا متفاوت از نرخ تورم باشد. در مورد آن دسته از شرکتها که قادرند قیمت محصوالت خود را بیشتر از نرخ تورم و نرخ افزایش در هزینه های عملیاتی افزایش دهند، نرخ رشد سود بیش از نرخ تورم
خواهد بود و قیمت سهام آنها در آینده افزایش خواهد یافت. برعکس در شرکت هایی که نرخ افزایش قیمت محصولات آنها کمتر از نرخ افزایش در هزینه
آنها است، نرخ رشد سود، کمتر از نرخ تورم خواهد بود. درهرصورت شرایط تورمی اثرات متفاوتی بر قیمت سهام میگذارد.
ب)نرخ بهره در بازار :
اقتصاددانان معتقدند که با کاهش نرخ بهره، میزان سرمایه گذاری در جامعه افزایش مییابد. زیرا در صورت کاهش نرخ بهره،اجرای آن دسته از طرحهای سرمایه گذاری که نرخ بازده پایینی دارند،مقرون به صرفه به نظر خواهد آمد .با افزایش نرخ بهره حجم سرمایه گذاری در جامعه کاهش خواهد یافت، زیرا با افزایش نرخ هزینه سرمایه، بسیاری از طرحهای صنعتی توجیهپذیری خود را از دست خواهند داد و بدین ترتیب آن طرح ها اجرا نخواهند شد. همچنین کاهش نرخ بهره موجب افزایش مصرف بخش خصوصی و افزایش آن باعث کاهش مصرف بخش خصوصی خواهد شد .
تغییر نرخ بهره همچنین اثر معکوسی بر قیمت بازار اوراق بهادار خواهد گذاشت.به دنبال کاهش نرخ بهره قیمت سهام عادی افزایش و در صورت افزایش نرخ
بهره، قیمت سهام عادی کاهش خواهد یافت. بنابراین مشاهده میشود که پیش بینینرخ بهره میتواند اثر مهمی بر نرخ بازده سرمایهگذاری در سهام داشته باشد . میزان نرخ بهره در بازار به عرضه و تقاضای پول و اعتبار بستگی دارد. اگر بانک مرکزی سیاست پولی انقباضی اجرا کند و عرضه پول و اعتبار را محدود سازد، نرخ اعتبارات در بازار افزایش خواهد یافت .افزایش نرخ بهره موجب میشود بازده مورد انتظار سهامداران افزایش یابد و موجبات کاهش قیمت سهام فراهم آید. در ایران، اتخاذ سیاست انقباضی پول در سالهای ۵۷ و ۵۷ ،نرخ بازار غیررسمی سرمایه را افزایش داد و سبب شد تا عدهای از سهامداران برای کسب سود بیشتر، سهام خود را به فروش رسانند و سرمایه حاصله را به بازار غیررسمی منتقل کنند. این سهامداران با فروش سهام خود، کاهش قیمت سهام دربورس تهران را تشدید کردند.
0 پاسخ به "مقدمه ای بر تحلیل بنیادی"